بعد ازهمه سختی ها و انتظارها ...
حالا شاید کم کم دارد محقق می شود تغییر...
ولی در ین حال کلی هم تغییرات نامطلوب دارد...
بزرگ شده ام ولی خسته تر هم هستم و ناامیدتر. البته خیلی بهتر یاد گرفته ام با نا امیدی کنار بیایم
در ناامیدی بس ی امی د اس ت...
حرفهای پسرکم ....
آه از حرفهای پسرکم ...
امید که حسرتهای من را تجربه نکند و اوضاعش در زندگی بهتر ازمن شود...
ن دا فکر کنم تا حالا سه بار اروپ ا را از اول تا آخر دوره کرده...
ش م ی م از وقتی رفت این جا دیگر نتوانست پایش را بی رون بگذارد...
د ک ت ر... ا ر تو پد... چقدر حال می کردم با این واژه ها...
هعی زن دگی
و از همه جالب تر پس زده شدن!!!
از طرف کی؟؟؟؟
بله! همان ار و پا گشته
ینی این دیگر نامحتمل به نظرم می آمد...
و به هر حال دقیقه ها - ساعتها و روزها می گذرند...
ضمناً امروز 22 سال است...
و متلک ها بابت عدم تغییر و ...
و عدم توجه به تاولهای کف پا...
چققدر همه چیز غیر قطعی است!
به امید حال خوب برای خودم که بتوانم در خوبی حال عزیزانم و دنیا هم مؤثر باشم
دقيقه ها - ساعتها - روزها...برچسب : نویسنده : tarlan2010o بازدید : 39